وقایع شب شهادت ثامنالحجج به روایت اباصلت هروی
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۰۹۱۳
آن شب اباصلت چشم بر هم نگذاشت، اصلاً نمیتوانست بخوابد. پس از سخنان دیروز امام(ع)، دلنگرانی و تشویش یک لحظه رهایش نمیکرد...
به گزارش ایسنا، روزنامه قدس نوشت: «ثامنالحجج(ع) از اباصلت خواست خاک چهار طرف آن بقعه را نزد ایشان ببرد و او چنین کرد؛ آنگاه امام(ع) نظری به آن خاک انداخته و فرموده بود: ای اباصلت، این همان خاکی است که بهزودی برای تدفین من، آن را حفر خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر عبا بر سر کشیدم ...
اباصلت آن شب چند بار به محضر امام(ع) شرفیاب شد اما کلامی بر زبان نیاورد. شاید جرات نداشت درباره وقایع شومی که در پیش است، چیزی بپرسد. دلش شور میزد، نمیتوانست بنشیند، دائم راه میرفت و این بیتابی در رفتارش مشهود بود. نیمههای شب امام رضا(ع) اباصلت را صدا زد. عبدالسلام بن صالح هروی به سرعت خود را نزد مولایش رساند، عرض ادبی کرد و با اجازه آن حضرت نشست. امام(ع) آرام و شمرده شروع به صحبت کرد، محل دفن خودش را به اباصلت نشان داد و درباره کیفیت مراسم، سفارشهایی به او کرد. ناگهان همه دنیا بر سر اباصلت خراب شد. آیا واقعاً مولایش داشت برای او وصیت میکرد؟ آیا زمان جدایی فرارسیده بود؟ سخنان امام(ع) که به پایان رسید، اباصلت با چند کلمه، همه اضطراب و تشویش خودش را بیرون ریخت: آقای من، این چه حالتی است؟ شما را چه میشود؟ امام(ع) دست بر شانه اباصلت گذاشت، به صورت او نگاه کرد و لبخندی زد. آنگاه فرمود: ای اباصلت! صبح فردا، این فاجر مرا به نزد خود میخواند، اگر هنگام بازگشت از نزد او، عبا بر سر کشیده بودم، با من حرفی نزن و بدان که مأمون، من را مسموم کرده است. امام(ع) پس از بیان این جملات، دوباره به نماز ایستاد و اباصلت، بیقرار و پرتشویش آرزو میکرد که ای کاش صبح فردا نرسد اما ساعاتی بعد، صدای در بلند شد و مأموران مأمون، امام(ع) را برای ملاقات با وی بردند.
درها را ببند و در انتظار بمان!
از زمان رفتن امام رضا(ع) ساعاتی میگذشت. مأموران اجازه همراهی اباصلت را نداده بودند و او مقابل در ورودی محل اقامت خلیفه عباسی، در انتظار امام(ع) بیقراری میکرد. سرانجام انتظار اباصلت به پایان رسید، در باز شد و مولایش از محل ملاقات با مأمون بیرون آمد... واویلا! ثامنالحجج(ع) عبا را بر سر کشیده بود... . اباصلت دیگر با امام(ع) سخن نگفت. حضرت وارد اقامتگاه خود شد، اشاره کرد درها را ببندد، آنگاه در بستر خود دراز کشید و مختصر و کوتاه به اباصلت فرمود باید در انتظار بماند، اما در انتظار چه؟
شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا(ع)» ادامه جریان را از زبان اباصلت چنین نقل میکند: «من مغموم و پریشان در صحن خانه ایستاده بودم. در این حال، نوجوانی نیکوروی و مجعد موی که شباهت زیادی به حضرت رضا(ع) داشت، داخل خانه شد. به سوی او دویدم و عرض کردم: شما چگونه وارد خانه شدید؟ آخر همه درها بسته بود! فرمود: کسی که در این وقت من را از مدینه به طوس آورد، درهای بسته را نیز بر من گشود. پرسیدم: شما که هستید؟ فرمود: ای اباصلت، من حجت خدا بر تو هستم، منم محمد بن علی بن موسی الرضا. سپس امر کرد همراه وی نزد پدر بزرگوارش بروم. امام(ع) با دیدن فرزندش، لبخندی زد و با کمک او در بستر نشست و سر را به سینه پسرش تکیه داد ... دقایقی بعد روح امام(ع) به ملکوت اعلی پرکشید.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: امام رضا ع امام رضا ع امام ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۰۹۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بارشهای رگباری در استان چهارمحال و بختیاری
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری؛ مدیر کل هواشناسی استان گفت: از امروز تا اواسط هفته آینده با گذر امواج متوالی از فراز استان افزایش ناپایداری به شکل رشد ابر، در پارهای مناطق استان، رگبار و رعد و برق (به خصوص برای نواحی شمالی و شرقی استان) و وزش باد به نسبت شدید انتظار میرود.
چراغپور افزود: برای دو روز آینده افزایش نسبی دما دور از انتظار نیست.